حسین بن علی بن ابیطالب(ع) (۴ق-۶۱ق) امام سوم شیعیان است. او که در بین شیعیان امام حسین(ع)، اباعبدالله و سیدالشهداء نیز خوانده میشود، در واقعه کربلا به شهادت رسید. امام حسین(ع) فرزند دوم امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و نوه حضرت محمد(ص) است و پس از برادرش امام حسن(ع) حدود یازده سال امامت شیعیان را بر عهده داشت.
او از خاندان بنی هاشم و از قبیله قریش است و حضرت زینب(س) و ام کلثوم از خواهران ایشان هستند. کنیه حسین بن علی، «ابوعبدالله» است. ابوعلی، ابوالشهداء (پدر شهیدان)، ابوالاحرار (پدر آزادگان) و ابوالمجاهدین (پدر جهادکنندگان) از دیگر کنیه های او است.
تولد حسین ابن علی و داستان نامگذاری ایشان
حسین بن علی در سوم شعبان در مدینه به دنیا آمد و بنابر قول مشهور، تولد او در سال چهارم قمری بوده است. با این حال برخی تولد او را در سال سوم قمری دانسته اند. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه رفت و فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (س ) پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.
به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحی الهی، جبرئیل، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. چون علی برای تو بسان هارون برای موسی بن عمران است، جز آن که تو خاتم پیغمبران هست.
ویژگیها و سیره
در بیشتر منابع حدیثى و تاریخى و رجالىِ کهن از شباهت حسینبن على به پیامبر اکرم سخن گفته شده و در یک روایت، امام حسین شبیهترین فرد به پیامبر وصف شده است
نابر روایتى دیگر از امام على، آن حضرت فرزندش حسین را شبیهترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است
امام حسین(ع) سپید چهره بود گاه عمامهاى از خز و گاه عمامهاى سیاه بر سر میگذاشت موى سر و محاسن خود را خضاب مینمود نقش دو انگشترى او یکى «لاالهالّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگرى «اناللّه بالغٌ اَمْرَه» بود امام حسین(ع) ۲۵ بار، همراه با نزدیکانش، پیاده حج گزارد.
با مسکینان مینشست، دعوت آنان را میپذیرفت و با آنان غذا میخورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت میکرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمیکرد دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه میگفت که حسین همچون پدرش على اهل غدر و حیله نیست و عمروبن عاص او را محبوبترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان میدانست
او همواره احترام برادرش، امام حسن(ع)، را پاس میداشت و در برابرش سخن نمیگفت، چنانکه محمدبن حنفیه با امام حسین چنین برخورد میکرد. امام بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و کرم شناخته شده بود. اگر سائلى از او درخواست میکرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه میکرد و هر چه در اختیار داشت، به او میداد
نحوه برخورد با غلامان
او غلامان و کنیزانش را در قبال خوشرفتاریشان آزاد میکرد. به نقلى، کنیزى را که معاویه همراه با اموال و لباسهاى فراوانى برایش هدیه فرستاده بود، در ازاى خواندن آیاتى از قرآن و سرودن شعرى درباره فناى دنیا و مرگ انسانها آزاد کرد و اموال را بدو بخشید. حتى یکبار یکى از غلامانش کار ناشایستى کرد که درخور عقاب بود ولى چون غلام آیه «والعافین عنالناس» را خواند، او را بخشید، سپس غلام گفت : «واللّه یحب المحسنین»، و امام او را در راه خدا آزاد کرد .
دَین اسامةبن زید را، که در بستر بیمارى افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت.
بنابه روایتى، زمین و اشیایى را که به او ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید . دیه مردى را در ازاى پاسخ به سه پرسش به طور کامل پرداخت و انگشتریاش را نیز بدو عطا کرد. کرم او به حدى بود که زن و مردى یهودى به سبب این خلق نیکوى او مسلمان شدند. او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار اعطا کرد و دهانش را از دُرّ پرکرد، در حالى که میگفت این جبرانکننده تعلیم تو نیست.
صبر و بردباری
درباره حلم امام گفتهاند که وقتى مردى شامى به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد. گفته شده است اثر انبان آذوقهاى که براى ایتام و مساکین بر پشتش حمل میکرد، در روز شهادت آشکار بود.
حضرت امام حسین (ع)، گوهری الهی و تابناک، چراغ درخشان و جاودان هدایت، و کشتی نجاتی است که هماره بر تارک تاریخ می درخشد و خواهد درخشید.
(إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النّجاة) و طالبان هدایت و انسانهاى خسته از ظلم و ذلت را بیدار و به حق رهنمون می سازد.
سرگذشت حسین بن علی (ع) :
حضرت امام حسین بن علی (ع) از محورهای وحدت و چهرههای برجسته و شاخص شیعه و همواره یکی از معترضین سرسخت نسبت به سیاستها و ظلمهای امویان (حکومتی که از سال ۴۱ هجری با معاویه اولین خلیفه اموی شروع میشود و تا سال ۱۳۲ هجری ادامه مییابد) بود که حاکمان اموی از نفوذ شخصیت او بیم داشتند.
حضرت اباعبدالله الحسین (ع) از اینکه معاویه به ناحق بر اریکه حکومت اسلام تکیه زده و سخت مشغول تخریب اساس جامعه و قوانین اسلامى و الهی است، به سختى رنج می برد.
ولى به دلیل شرایط موجود و مانند برادرش امام حسن (ع)، امکان حرکت و ایجاد جنبش و قدرتی برای مقابله با او را نداشت.
در تمام طول مدتى که معاویه براى ولایتعهدى فرزندش یزید از مردم بیعت می گرفت، امام حسین (ع) به شدت با اومخالفت کرد و تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدى او را نپذیرفت و البته معاویه هم در اصرارى برای این موضوع به امام (ع) نکرد.
با مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری، یزید هم به ناحق بر مسند حکومت اسلامى نشست .
خود را امیرالمؤمنین خواند، و به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) به نفع او بیعت بگیرد و اگر مخالفت کرد، او را به شهادت برساند،
اما سیدالشهداء (ع) که فساد یزید و بی لیاقتی او را میدانست، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از سلطه یزید که به زوال و محو دین میانجامید، راه مبارزه را در پیش گرفت.
دوران خلافت یزید که فردى فاسد و شرابخوار بود، به دلیل شخصیت وی و اتفاقاتی مانند فاجعه کربلا و شورش مردم مدینه در واقعه حره که در آن رخ می دهد، از بدترین دوران تاریخ سیاسی اسلام محسوب می شود که با خونریزی، فساد و انحراف کامل از دین و سنت پیامبر اسلام (ص) همراه بود.
مسلم بن عقیل در کوفه
بنابراین آن حضرت (ع)، شبانه و مخفىانه از مدینه به سوى مکه هجرت کرد. این خبر در بین مردم مکه و مدینه منتشر شد و به کوفه هم رسید. کوفیان از امام حسین (ع) که در مکه به سر می برد دعوت کردند تا به سوى آنان بیاید و و زمامدار امورشان باشد.
آن حضرت (ع) در پی نامه نگاریها و دعوت کوفیان و شیعیان عراق،
ابتدا مسلم بن عقیل (ع) پسر عموى خویش را برای بررسی اوضاع به کوفه فرستاد و نامههایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت.
با ورود مسلم (ع) به کوفه،
مورد استقبال گرم و بی سابقه اى قرار گرفت و هزاران نفر به عنوان نایب و سفیر امام (ع) با وی بیعت کردند. او هم در نامه اى این مسائل را به محضر امام حسین (ع) نوشت.
حسین بن علی با دریافت پاسخ کوفیان در بیعت با مسلم بن عقیل، هر چند کوفیان را از زمان حکومت پدر و برادر خود به خوبى می شناخت و می دانست گفته ها و بیعتشان با مسلم (ع) قابل اعتماد نیست اما براى اتمام حجت و اجراى امر پروردگار، به سوى کوفه رهسپار شد.
حضرت سیدالشهداء (ع) تا روز هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری یعنى روزى که مردم مکه عازم رفتن به منى بودند،
در مکه ماند و در چنین روزى با اهل بیت و یاران خود، از مکه به طرف عراق حرکت کرد،
اما پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل (ع)، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت.
حسین بن علی و یارانش در راه کوفه
یزید که از حرکت مسلم به سوى کوفه و بیعت کوفیان با او آگاه شده بود، عبیداله بن زیاد را که از پلیدترین یاران یزید و طرفداران جنایتکار، حیله گر و بى رحم حکومت بنى امیه بود، به کوفه فرستاد.
ابن زیاد از ضعف، دورویى و ترس مردم کوفه استفاده کرد و با تهدید، آنان را از اطراف مسلم پراکنده ساخت.
مسلم نیز به تنهایى با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت و نهایتاً پس از جنگى دلاورانه و شجاعانه، دستگیر شد و به شهادت رسید. ابن زیاد حتی برخی افراد خیانتکار و بی ایمان کوفه را علیه امام حسین بن علی برانگیخت و کار به جایى رسید که عده اى از همان کسانى که براى امام (ع) دعوتنامه نوشته بودند، زره و لباس جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا سیدالشهداء (ع) از راه برسد و او را به شهادت برسانند.
ابن زیاد، حر بن یزید ریاحى را براى زیر نظر گرفتن امام حسین (ع) و همراهانش فرستاد و عمر بن سعد را هم با سپاهیانش به کربلا اعزام نمود. او به عمر بن سعد وعده داده بود که اگر حسین بن علی را به شهادت برساند او را حاکم رى خواهد کرد. کاروان حضرت سیدالشهدا که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوی کوفه میرفت.
در کربلا
در دوم ماه محرم الحرام سال ۶۱ هجری و پیش از رسیدن به کوفه، وارد سرزمین «کربلا» که منطقه اى خشک و غیر آباد بود. حرّ بْن یزید ریاحی بر اساس دستور عمر بن سعد در این سرزمین، راه را بر امام حسین (ع) بست و ایشان را مجبور به توقف کرد. امام سوم شیعیان به ناچار در همان جا توقف کرد و آن جا را خیمه گاه خویش قرار داد. آن حضرت پس از رسیدن به کربلا، پرسید این سرزمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا است. حسین بن علی همین که نام کربلا را شنید، فرمود:
«اللّهم انّى اعوذ بک من الْکرب و الْبلاء»
سپس فرمود: «این موضع کرب و بلا و محل محنت و عنا (رنج) است،
فرود آیید که اینجا منزل و محل خیمه های ما و این زمین، جای ریختن خون ماست و در این مکان، قبرهای ما واقع خواهد شد. در طرف دیگر، حرّ بْن یزید با یاران و سپاهیان خویش فرود آمد و خیمه هاى دشمنى و قتال با آل رسول را برپا نمود و چون روز دیگر شد، عمر بن سعد ملعون با چهار هزار سوار به کربلا رسید و در برابر لشکر آن امام مظلوم (ع) فرود آمدند.
ایشان در این سرزمین در محاصره سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده میشد، قرار گرفت، ولی تسلیم نیروهای یزید نشد. عمر بن سعد ملعون حتی دستور داد آب را بر روى امام حسین و یاران و همراهانشان ببندند و آنها و حتی زنان و کودکان را در آن بیابان گرم و سوزان، در فشار تشنگی و عطش قرار دادند.
شهادت
سرور و سالار شهیدان با سلاح خون به دیدار شمشیر مى رفت که
«انْ کان دین محمّدٍ لمْ یسْتقم الاّ بقتلى فیا سیوف خذینی»
اگر دین محمد صلی الله علیه و آله جز با کشتن من پایدار نمىماند، پس اى شمشیرها مرا دریابید.»
و موقع حمله به دشمن ذکر «لا حوْل و لا قوّة إلّا باللّه الْعلیّ الْعظیم» میگفت
و سرانجام در روز عاشورا و در سن 57 سالگی، مظلومانه و تشنه کام، همراه اصحابش که بیش از 72 تن نبودند اما از شجاع ترین افراد به شمار می رفتند، در آن سرزمین به شهادت رسید.
یاران شهادت طلب و با وفای سیدالشهدا بویژه حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس (ع) نمونه بارز آگاهی، ایمان، شجاعت و فداکاری بودند که در رکاب آن حضرت به فیض شهادت رسیدند.
جمعی از بنی هاشم و جمعی از مدینه با آن حضرت (ع) آمده بودند، برخی در مکه و در طول راه به ایشان پیوستند. برخی هم از کوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهید بپیوندند.
کسانی هم در راه نهضت حسینی، پیش از عاشورا شهید شدند، مانند مسلم بن عقیل که آنان نیز جزو اصحاب امام حسین به شمار میآیند.
دشمنان خدا پس از شهادت جانگداز و حماسه آفرین اباعبدالله الحسین،
سر مقدس آن حضرت (ع) و جمعی از یاران ایشان را از بدن ها جدا کردند و بر بالای نیزه زدند و اهل بیت و فرزندان داغدیده آنان را همراه با حضرت امام سجاد (ع) و حضرت زینب کبری (س) به اسارت کوفه و شام بردند،
در حالی که شهرها را چراغانی و آذین بندی می کردند و در این راه، مصائب بسیاری بر این عزیزان به عنوان فرزندان و جگرگوشه های رسول خدا (ص) وارد شد.
بعد از شهادت
پس از پایان ماجرای عاشورا،
عمر بن سعد فرمانده سپاهیان عبیدالها بن زیاد، در روز یازدهم محرم، اجساد کشتههای سپاه خویش را شناسایی و گردآوری و آنان را دفن کرد،
در حالی که بدنهای مطهر شهدای اهل بیت همراه با پیکرمقدس امام حسین (ع) و یارانشان، به صورت بسیار جگر خراشی بر زمین مانده بود، کربلا را به قصد کوفه ترک کرد، حال آنکه کسی جرأت نمیکرد این اجساد پاک را دفن کند.
حسین بن علی در دهم محرّمِ سال ۶۱ هجرى در سرزمین نینوا در عراق بعد از آخرین دعا به شهادت رسید.
روز شهادت امام را جمعه، شنبه، یکشنبه و دوشنبه گزارش کرده و در این میان روز جمعه را قول مشهور شمردهاند.
ابوالفرج اصفهانى قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را مردود شمرده است.
سن امام را به هنگام شهادت ۵۶ سال و پنج ماه ، ۵۷ سال و پنج ماه و ۵۸ سال ذکر کردهاند.
در روایات فراوانى پیامبر اصحابش را از شهادت فرزندش حسین آگاه کرده بود.
به جز پیامبر، امام على(ع) و امام حسن(ع) را نیز از ماجراى شهادت آن حضرت خبر داده بودند.
چنانکه خداوند انبیاى پیشین را از شهادت امام آگاه ساخته بود.
خاکسپاری :
درباره حوادث روز عاشورا و پس از شهادت آن حضرت و نیز عقوبت کسانى که در شهادت امام دست داشتند، نیز امور معجزهآسایى نقل شده است.
از جمله گفتهاند خدا در روز عاشورا چهارهزار فرشتهاى را که در جنگ بدر به یارى پیامبر فرستاده بود،
به سوى او فرود آورد و امام مخیر شد که از بین پیروزى و دیدار با پیامبر یکى را برگزیند و او ترجیح داد به لقاى پیامبر نایل شود.
این فرشتگان به امر خدا تا روز قیامت بر مزارش گریه میکنند و براى زائران دعا و طلب بخشش میکنند.
پیکرهای مطهر شهدای کربلا، سه روز بر روی زمین ماند،
تا این که در پایان روز دوازدهم (شب سیزدهم) محرم،
زنان قبیله بنی اسد (نام تیرهای از قبایل عرب، از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه) که در غاضریه در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند و از کشته شدن امام حسین (ع) و یارانش به دست سپاه حکومتی امویان مطلع گردیده بودند، ضمن گذر بر میدان جنگ و دیدن اجساد شهداء، تحت تأثیر قرار گرفته، مردان خود را خبر و مورد شماتت قرار داده و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند.
بهرحال گروهی از مردان قبیله بنی اسد برای خاکسپاری شهدا، وارد زمین کربلا شدند،
ولی چون بدنها پاره پاره بود، آنها را نمیشناختند و در حالت تحیر و تردید قرار گرفتند.
در این زمان حضرت امام سجاد، به صورت ناشناس و از راه اعجاز، از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و ضمن حضور در جمع آنها، پیکرهای مطهر شهدا را شناسایی و با کمک بنی اسد دفن کردند.
جهت خواندن مطالب بیشتر درباره کربلا و اماکن زیارتی عراق اینجا را کلیک نمائید. وبلاگ ریحانه کربلا